آخرین آپدیت ها

اسم اون ون کرامول هست، و اون رو با اسم های زیادی می شناسن. "ماجراجوی افسانه ای رنک S"، "استاد جادوگر فاجعه"، "قهرمان"، "قوی ترین جادوگر جهان"... ولی هویت واقعی اون فقط یه مرد معمولی هست که فقط میتونه از یکم جادو استفاده کنه؟! با شهرت به دست اومده از یه سوء تفاهم، دشمن های مافوق بشری و ماموریت‌ های فوق‌العاده سخت گیرش میوفته...که هر دوی اینا برای مرد معمولی غیرممکنه. و اگه یه وقت متوجه بشن که ا...

کانگ هیون مو ، بازنده ای به تمام عیار است که آرزوی شکارچی شدن را با خود به گور میبرد. تا اینکه ، یک روز وقتی داشت به حال تمام ثروتمندان و افراد با نفوذ جهان قبطه میخورد، پدیده ای در برابر او ظاهر شد...[ میزان سختی : دوزخ ؛ شما هم اکنون وارد ستاره‌ی آخرالزمان میشوید.] “...چی؟” زندگی او در این لحظه به دو بخش تقسیم شد...

[من بانوی مقدسم، حتی اگه از طلسم های عجیب و غریب استفاده کنید، من تسلیم نمیشم، و به مقاومت در برابر اجبار و وسوسه‌ های شیاطین ادامه میدم! حتی معجون های عجیب، مهرهای مخصوص و یا هیپنوتیزم ذهنی هم استفاده کنید، من تسلیم نمیشم!] [من لوشیائو هستم، پادشاه شیاطین، من میخوام سرنوشتم رو تغییر بدم، کسی که قراره به عنوان یه شرور نابود بشه! پس تو بانوی مقدس، پرنسس دورف ها و یا الف تاریک، هیچکدومتون نمی‌تونی...

لویس کلوید، مردی که از زمین به دنیایی دیگه سفر کرد، طول زندگی محدودی داشت. برای زنده موندن، باید موجودات زنده رو بکشه. زندگی با شعار "حتی موقع مرگ هم باز ادامه بده"، اون با فرصت دیگه‌ای روبرو میشه.

+ بیمار شدید؟ - درمانتون ، کار خودشه! + قوای مردانه‌تونو از دست دادید؟ -اگه سَرِ کِیف باشه ، شاید کمکتون کنه! +دلتون میخواد یه خانوم جذاب و دلربا باشید؟ -بسپارید به خودش! + دوست دارید دختر/پسر دار بشید؟ - بهتون میگه چیکار کنید! با در اختیار داشتن داروها ، اون میتونه همه چیزو کنترل کنه و زمام امور رو بدست بگیره. اون ، یی وو تیانه که به طور مرموزی یه روز ، در زمان ۷۰ سال به عقب میره و تو ی...

هنگامی که لین هائوتیان در حال مرگ بود به کمک کریستال نه آسمان دوباره در بدنی دیگر به زندگی بازگشت. بدن او متعلق به پسری به نام لین ژو بود که خانواده اش از مقام خود سلب شده بودند و اورا پیش دوست پدرش فرستاده بودند تا در آنجا زندگی کند و با دختر آنها ازدواج کند. اما حال که این بدن متعلق به یک قادر مطلق است. دیگر کاخ جایی برای ماندن نیست. او تمام توانایی های تذکیه خود را از دست داده است و حال میخوا...

یک روز، هیولایی عظیم الجثه به شکل حشره بر فراز دنیا آشکار گشت... و فقط فرزندان پروانه بودند که قدرت ایستادگی در برابرش را داشتند. خون پروانه‌ها.

فنگ هونگ شاگرد یه دائوئیسته. یک روز برای یافتن نامزدش از کوهستان پایین میاد و میفهمه که مجبوره ازش محافظت کنه!

چئون هسان شخصیت اصلی داستانه که بخاطر انواع مختلف سمی که داخل بدنش هست مریضی ناعلاجی پیدا کرده. چئون هسان، کسی که هیچوقت هیچ جا ازش استقبال نشده با ظهور هیولاها و سیاهچالها فرصت اینو پیدا میکنـه که داستان خودش رو برای تبدیل شدن به قویترین شکارچی در دنیا شروع کنـه.

در دورانی که میشه تمام جادوها رو از شبکه آسمان دانلود و استفاده کرد، لی آنگ میراث جاویدان های باستانی رو به ارث برده و میتونه از روزنه های شبکه آسمانی سؤاستفاده کنه. طلسم ها، سلاح های گرم و تیغه های بُران! لی آنگ قدرتمندترین هکر آسمانی این عصره!

امکان نداره که بعد تناسخ به یه دنیای مرموز آسمانی به یه رهبر فرقه بدرد نخور تبدیل شده باشم! یه زمان از اونایی بودم که کل پولامو خرج بازی خریدن میکردم، و حالا تو دنیای بازی تناسخ پیدا کردم. تو این دنیا، باقی بازیکنارو به زیردستای خودم تبدیل کردم، حتی نقش اصلی داستانو! تو چاخان بافتن رودست ندارم.

زمان زمان حکومت کلیساست. انسان ها بدنبال قدرتمند شدن، غرق در فساد میشوند. حال در این زمان، کودکی به اسم لئو بعد از مشاهده نابودی خانواده اش تصمیم به انتقام میگیرد. انتقامی از تمام کسانی که مسئول تاریکی جهانش هستند. لئو میتواند به هدفش برسد؟ پاسخ این سوال تنها زمانی میسر است که با ما در خواندن این ماجرا همراه شوید.

"آقای "چن"، 100 پرس اردک کباب شده شما آماده ست". "آقای "چن"، 10 هزار تن خوک که سفارش داده بودید آماده ست." "چن لو" معروف به پادشاه خلأ تنها بازمانده آخرالزمان بود. هیچ معنایی در زندگی پیدا نکرد و تصمیم گرفت خودش رو دفن کنه. اون نجات پیدا کرده بود ولی تنها بود و دیگه نمیخواست زندگی کنه. "چن لو" بعد از اینکه بیدار شد دید که به یک ماه قبل از آخرالزمان برگشته و هنوز قدرت کنترل خلأ خودش رو داره.

دوران جدیدی فرا رسیده، و تمام بشریت وارد ماجراجویی جدیدی شدند. عملکرد های همه شبیه به بازی شده است. قهرمان داستان در طول یک قرار کور متوجه فاجعه‌ای بزرگ میشود، و پس از برقراری ارتباط با تنگ چینگ رنگ به حقیقت تولد دوباره پی میبرد. اون حالا دو راه در پیش دارد، تهذیب شیطانی، تهذیب الهی....

یک برنامه نویس به یک دنیای دیگه تناسخ پیدا میکنه، و آخرین رهبر فرقه‌ی شوَن میشود، او یک مهارت عالی الهی به دست آورده، اما بدشانسی اون رو تسخیر میکنه و تنها راه حل این بدشانسی در واقع...... با بازکردن حرمسرا است!

جیانگ چنگ بعد از مرگ بعنوان یه اسکلت که توسط نکرومنسری زیبا، احیا و احضار شده بود به دنیای بازی تناسخ پیدا کرد، میپرسید احضار اسکلتی چیه؟ میشه گفت این بدترین و ضعیفترین نوع احضاره! اما اون اونقدری خوش شانس بود که یه سیستم تکامل بدون محدودیت دریافت کنه تا برای قویتر شدن به کمکش بیاد!

توی دنیای پرشده از هیولاهای طلسم شده همه بدنبال استادی طلسم هستن. اما برای استاد شدن نیاز به عبور قدرت طلسم شده از ۶۰%عه ولی من با ۲۷%قراره پادشاه طلسم بشم.

کار دیگری از استودیو کارهای [لعنت به این تناسخ] و [توی زندگی مدرسه‌ایم تظاهر میکنم که یه بی‌خاصیتم] نو یون-های <نامیرا>. بعد از از دست دادن خانوادش و خاموشی احساساتش، فقط میخواست هیولاهایی که ازشون متنفر بود رو بکشـه. قبل از اینکه زندگیم در عمیقترین گوشه از سیاهچال برزخ که پاکسازیش برای بشریت غیر ممکن بود به پایان برسه، به گذشته برگشتم. از اونجایی به عنوان یه بچه زندگی دوباره ای بهم داده شده،...

داستان از اونجایی شروع میشه که یه گروه به اسم کاراگاه وبلاگ برای گرفتن لایک و ویو بیشتر سراغ کارای ترسناک و اسرار آمیز میرن اما بعد از چندین فیلم برداری چیز خاصی پیدا نمیکنن تا اینکه یه پسر کار آموز به گروهشون ملحق میشه و با اون....

[کار جدیدی از استودیو کارهای «لعنت به این تناسخ» و «توی زندگی مدرسه‌ایم تظاهر می‌کنم که یه بی‌خاصیتم»!] ریموند فرزند نامشروع پادشاه بود. بعد از شرمساری و تحقیر، فرار کرد تا شفادهنده بشه... ولی اونجا هم به خاطر رتبه‌ی زیر F مورد تمسخر قرار گرفت. روزی معجزه‌ای براش اتفاق افتاد. [شما به عنوان یک بازیکن بیدار شدید.] [شغل: جراح (رتبه‌ی SSS)] ریموند دانش پزشکی‌ای دریافت کرد که توی این دنیا وجود ند...